صاحب دیوان رسالت. [ ح ِ دی ن ِ رِ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه دیوان رسالت پادشاه دارد و نامه های او نویسد. دبیر. رئیس دفتر : از حدیث حدیث شکافد. ذوالریاستین که فضل بن سهل را گفتندو ذوالیمینین که طاهر را و ذوالقلمین که صاحب دیوان رسالت مأمون بود قصه دراز بگویم. ( تاریخ بیهقی ص 135 ). گفت : [ حضرت رضا ] یا امیرالمؤمنین فضل سهل بسنده باشد که وی شغل کدخدائی مرا تیمار دارد، و علی سعید صاحب دیوان رسالت خلیفه که از من نامه ها نویسد. ( تاریخ بیهقی ص 137 ). خواجه عمید ابوسهل که صاحب دیوان رسالت است در روزگار سلطان بزرگ ابوشجاع فرخ زاد... ( تاریخ بیهقی ص 139 ). و به روزگار وزارت خواجه بزرگ عبدالرزاق دام تمکنه صاحب دیوان رسالت وی بود. ( تاریخ بیهقی ص 153 ). و جمله خواجه شماران و اعیان و صاحب دیوان رسالت... همه آنجا آمدند. ( تاریخ بیهقی ص 180 ). امیر مسعود رضی اﷲ عنه خلوتی کرد با وزیر خواجه احمد حسن و بونصر مشکان صاحب دیوان رسالت. ( تاریخ بیهقی ص 217 ). و خواجه بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت نیز بنشستند. ( تاریخ بیهقی ص 222 ). و خواجه بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت به غزنین ماندند. ( تاریخ بیهقی ص 260 ).و سلطان و خواجه بزرگ و بونصر صاحب دیوان رسالت خالی کردند و احمد را بخواندند... ( تاریخ بیهقی ص 270 ). وزیر و عارض و صاحب دیوان رسالت و ندما حاضر آمدند. ( تاریخ بیهقی ص 276 ). اگر من که صاحب دیوان رسالتم و مخاطبات به استصواب من میرود او را این نبشتمی کس بر من عیب نکردی. ( تاریخ بیهقی ص 397 ). و صاحب دیوان رسالت را پیغام داد بر زبان عراقی. ( تاریخ بیهقی ص 413 ).
صاحب دیوان رسال
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر: