کلمه جو
صفحه اصلی

سافه

فرهنگ فارسی

یک ساف زمینی است میان ریگ و زمین سخت

لغت نامه دهخدا

( سافة ) سافة. [ ف َ ] ( ع ص ، اِ ) یک ساف. ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ). رجوع به ساف شود. || سائفة. سَوفة. زمینی است میان ریگ و زمین سخت. ( شرح قاموس ). زمین میان ریگ و درشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). الارض بین الرمل و الجلد. ( قطر المحیط ). || احمق. || شدید العطش. ( ذیل اقرب الموارد ).

سافة. [ ف َ ] (ع ص ، اِ) یک ساف . (شرح قاموس ) (قطر المحیط). رجوع به ساف شود. || سائفة. سَوفة. زمینی است میان ریگ و زمین سخت . (شرح قاموس ). زمین میان ریگ و درشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الارض بین الرمل و الجلد. (قطر المحیط). || احمق . || شدید العطش . (ذیل اقرب الموارد).


پیشنهاد کاربران

سافه. رأی. ( منبع: واژه نامه زبان پاک احمد کسروی ) رجوع شود به سافیدن.


کلمات دیگر: