کلمه جو
صفحه اصلی

دامال

لغت نامه دهخدا

دامال. ( اِ ) اسباب و آلات و لوازم خانه که بعربی اثاث البیت گویند :
نمانده هیچ حوائج بخانه دل زار
بباد داده همه هرچه هست از دامال.
ابوالمعالی ( از شعوری ج 1 ص 419 ).
اما معلوم نشد که اصل کلمه چیست هرچه هست تصحیف و تحریفی است در پایان مصراع دوم شعر منقول ، کلمه ای است مصحف + مال ، یا مان. به معنی اثاث خانه. یا مثلا «ده مال » و یا «زرومال » و یانظیر آن بوده که هر دو را بر روی هم اثاث البیت معنی کرده اند؟

پیشنهاد کاربران

دامال واژه ای پارسی پهلوی است که با افزودن پسوند" ال" به پایان نام "دام" ساخته شده است ( مانند چَنگال، مارال، ساوال که برَهم افزوده آن ساوالان نام کوهی است در آدورپایگان یا همان آذربایجان ) . دام ابزاری برای به گیر انداختن است که با نهادن دان و خوراکی برای کشاندن جانور یا پرنده به سوی آن آماده می شود. از این روی، دامال نامی با چیم جایی زیبا و دلکش خواهد بود که مردم را به خانه گزینی در خود گرفتار می سازد.


کلمات دیگر: