دشمني , عداوت , شهامت , جسارت , کينه , خصومت , عمليات خصمانه
عداوه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
دشمنی در دنبال کسی افتادن
لغت نامه دهخدا
عداوة. [ ع َ وَ ] (ع اِمص ) دشمنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || (مص ) در دنبال کسی افتادن . (آنندراج ). || دندان به زهر خائیدن . (آنندراج ). || دندان زنی . (آنندراج ).
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
دشمنی
دشمنی کردن
کلمات دیگر: