طفلة. [ طَ ل َ ] (ع ص ) تأنیث طَفْل . (منتهی الارب ).
طفله
لغت نامه دهخدا
طفله . [ طَ ل َ ] (ع اِ) شاهترج . شاهتره . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). به لغت اهل اندلس زیره ٔ صحرائی باشد و به عربی کمون البری خوانندش . (برهان ) (آنندراج ).
( طفلة ) طفلة. [ طَ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث طَفْل. ( منتهی الارب ).
طفلة. [ طِ ل َ ] ( ع اِ ) تأنیث طِفْل. دخترینه. ج ،طفالة. ( مهذب الاسماء ). صاحب آنندراج گوید: مذکر و مؤنث در طفل یکسان است و نزد بعضی طفلة مؤنث است.
طفله. [ طَ ل َ ] ( ع اِ ) شاهترج. شاهتره. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فهرست مخزن الادویه ). به لغت اهل اندلس زیره صحرائی باشد و به عربی کمون البری خوانندش. ( برهان ) ( آنندراج ).
طفلة. [ طِ ل َ ] ( ع اِ ) تأنیث طِفْل. دخترینه. ج ،طفالة. ( مهذب الاسماء ). صاحب آنندراج گوید: مذکر و مؤنث در طفل یکسان است و نزد بعضی طفلة مؤنث است.
طفله. [ طَ ل َ ] ( ع اِ ) شاهترج. شاهتره. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فهرست مخزن الادویه ). به لغت اهل اندلس زیره صحرائی باشد و به عربی کمون البری خوانندش. ( برهان ) ( آنندراج ).
طفلة. [ طِ ل َ ] (ع اِ) تأنیث طِفْل . دخترینه . ج ،طفالة. (مهذب الاسماء). صاحب آنندراج گوید: مذکر و مؤنث در طفل یکسان است و نزد بعضی طفلة مؤنث است .
پیشنهاد کاربران
طفل یعنی کودک طبقه یعنی کودک بچه هر دو هم معنی هستن
کلمات دیگر: