( اسم ) ۱- برجستگیهای کروی شکلی بقطر ۲٠ ۱۲ سانتیمتر که تحت اثر گزش حشر. مخصوصی بنام سی نیپس کالا تنکتوریا بر روی جوانه های درخت بلوط مازو ایجاد میشود . حشر. مذکور برای تخم گذاری پوست درخت بلوط مازو را سوراخ میکند و بر اثر این عمل مقدار زیادی از شیر. گیاهی درخت مذکور متوجه نقط. میشود وتدریجا بصورت برجستگیی در میاید که بنام مازو موسوم است . در ترکیب مازو ۶٠ تا ۷٠ درصد تانن ( اسید گالوتانیک ) - که ماد. اصلی مازو است - وجود دارد . بعلاوه مقدار کمی اسید گالیک و اسید الاژیک و مقداری مواد گلوسیدی و آمیدون موجود است . در صنعت از مازو جهت تهی. مرکب سیاه و رنگ کردن پارچه ها و نیز در چرم سازی از آن استفاده میکنند . در پزشکی بعنوان قابضی قوی مورد استعمال دارد مازوج عفص گلگاو .۲- گونه ای درخت بلوط که بنام بلوط مازو نیز موسوم است و در جنگلهای شمالی ایران هم میروید .
ماجو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ماجو. ( اِ ) مازو. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به مازو شود.
پیشنهاد کاربران
ماجو
یعنی موجبات
در فرهنگ فارسی ماجو به معنای دستمزد و حقوقی است که به کارمندان و کارمندان داده میشد
در فرهنگ بختیاری ماجو به معنای حقوق، دستمزد، مستمری است که از اولین سالهای دوران سلسله قاجری تا اکنون بندرت استفاده میشود.
یعنی موجبات
در فرهنگ فارسی ماجو به معنای دستمزد و حقوقی است که به کارمندان و کارمندان داده میشد
در فرهنگ بختیاری ماجو به معنای حقوق، دستمزد، مستمری است که از اولین سالهای دوران سلسله قاجری تا اکنون بندرت استفاده میشود.
کلمات دیگر: