مارخة. [ رِ خ َ ] (اِخ ) زنی بود معروف به شرم و حیا، پس دیده شد که نبش قبر می کرد. کسی گفت «هذا حیاء مارخةَ» سپس مثل شد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مارخه
لغت نامه دهخدا
( مارخة ) مارخة. [ رِ خ َ ] ( اِخ ) زنی بود معروف به شرم و حیا، پس دیده شد که نبش قبر می کرد. کسی گفت «هذا حیاء مارخةَ» سپس مثل شد. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: