مارغن. [ غ َ ] ( اِ ) مارزن. مارکش. عصائی که بر سر سیخی دارد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مارغن
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
مارغن به چوبدستی ای گفته می شود که در ایران باستان و در نزد زرتشتیان برای کشتن خرفستران استفاده می شده است.
اشرف خسروی و دکتر سیدکاظم موسوی، «کاوه، آهنگری فرودست یا خدایی فرود آمده»، مجله بوستان ادب دانشگاه شیراز، دوره اول، شماره اول، بهار ۱۳۸۸، پیاپی ۱/۵۵
به نقل از دهخدا مارغن عصائی که بر سر سیخی دارد. در منابع دیگر آمده است که مارغن چوبی بود که بر سر آن تکه چرمی بود و بهدینان همواره آنرا در دست داشتند.
«پیدا است که هر بهدینی یکی غن باید داشتن که خرفستران و گناهکاران را بدان زند و کشد تا کرفه مندتر شود.» (فرنبغ دادگی، ۱۲۱–۱۲۰ :۱۳۸۰)
شباهتهایی بین درفش کاوه و مارغن بهدینان وجود دارد.
اشرف خسروی و دکتر سیدکاظم موسوی، «کاوه، آهنگری فرودست یا خدایی فرود آمده»، مجله بوستان ادب دانشگاه شیراز، دوره اول، شماره اول، بهار ۱۳۸۸، پیاپی ۱/۵۵
به نقل از دهخدا مارغن عصائی که بر سر سیخی دارد. در منابع دیگر آمده است که مارغن چوبی بود که بر سر آن تکه چرمی بود و بهدینان همواره آنرا در دست داشتند.
«پیدا است که هر بهدینی یکی غن باید داشتن که خرفستران و گناهکاران را بدان زند و کشد تا کرفه مندتر شود.» (فرنبغ دادگی، ۱۲۱–۱۲۰ :۱۳۸۰)
شباهتهایی بین درفش کاوه و مارغن بهدینان وجود دارد.
wiki: مارغن
کلمات دیگر: