کلمه جو
صفحه اصلی

مارعه

لغت نامه دهخدا

( مارعة ) مارعة. [ رِ ع َ ] ( اِخ ) پدر بطنی است و آن پادشاهی بود. اولاد او را موارع گویند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پدر بطنی ازتازیان و اولاد وی را موارع نامند. ( ناظم الاطباء ).

مارعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) پدر بطنی است و آن پادشاهی بود. اولاد او را موارع گویند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پدر بطنی ازتازیان و اولاد وی را موارع نامند. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: