کلمه جو
صفحه اصلی

مادردخت

لغت نامه دهخدا

مادردخت. [ دَ دُ ] ( اِ مرکب ) تودری را گویند و آن تخمی باشد ریزه و آنرا در صفاهان قدومه خوانند. خوردن آن قوت باه دهد. ( برهان ) ( آنندراج ). تودری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= تودری

تودری#NAME?



کلمات دیگر: