کلمه جو
صفحه اصلی

ماجشون

فرهنگ فارسی

لقب ابوسلمه یوسف بن یعقوب

لغت نامه دهخدا

ماجشون. [ ج ُ ] ( معرب ، اِ مرکب ) ماجوشون. ( ناظم الاطباء ). معرب ماهگون. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). معرب ماهگون فارسی بمعنی رنگ ماه. ( از اقرب الموارد ). || نوعی از کشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کشتی. سفینه و شاید کشتیی که به شکل هلال ساخته میشده است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). سفینه.( اقرب الموارد ). || جامه رنگ کرده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).قسمی جامه پشت گلی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

ماجشون. [ ج ُ ] ( اِخ ) معرب ماهگون. لقب ابوسلمة یوسف بن یعقوب. ( الانساب سمعانی ). لقب ابی سلمة یوسف بن یعقوب بن عبداﷲبن ابی سلمه دینار. مولی آل المنکدر و او از محمدبن المنکدر و سعید مقبری روایت کند و محمدبن صباح از او روایت کند و ابی سلمة ماجشون در سال 108 هَ.ق وفات کرده است. ( از تاج العروس ). ابن الندیم گوید لقب ماجشون را سکینه بنت الحسین علیهماالسلام بدو داده است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

ماجشون . [ ج ُ ] (اِخ ) معرب ماهگون . لقب ابوسلمة یوسف بن یعقوب . (الانساب سمعانی ). لقب ابی سلمة یوسف بن یعقوب بن عبداﷲبن ابی سلمه دینار. مولی آل المنکدر و او از محمدبن المنکدر و سعید مقبری روایت کند و محمدبن صباح از او روایت کند و ابی سلمة ماجشون در سال 108 هَ .ق وفات کرده است . (از تاج العروس ). ابن الندیم گوید لقب ماجشون را سکینه بنت الحسین علیهماالسلام بدو داده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


ماجشون . [ ج ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) ماجوشون . (ناظم الاطباء). معرب ماهگون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (آنندراج ) (منتهی الارب ). معرب ماهگون فارسی بمعنی رنگ ماه . (از اقرب الموارد). || نوعی از کشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کشتی . سفینه و شاید کشتیی که به شکل هلال ساخته میشده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سفینه .(اقرب الموارد). || جامه ٔ رنگ کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).قسمی جامه ٔ پشت گلی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).



کلمات دیگر: