کلمه جو
صفحه اصلی

واپسی

فرهنگ فارسی

۱ - عقب ماندگی : (( قافله شده واپسی ماببین . ای کس ما بی کسی ما ببین . ) ) ( نظامی . لغ. ) ۲ - بدبختی ادبار .

لغت نامه دهخدا

واپسی. [ پ َ ] ( ص نسبی ) آخری. آخرین. واپسین :
الهی به فریاد جانم رسی
در آن دم که باشد دم واپسی.
نزاری قهستانی ( از دستورنامه چ روسیه ص 74 ).

واپسی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین.
نظامی.
شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش.
شانی.
|| به مجاز، ادبار :
واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست.
ادیب نیشابوری ( امثال و حکم ج 4 ).

واپسی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین .

نظامی .


شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است
در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش .

شانی .


|| به مجاز، ادبار :
واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست .

ادیب نیشابوری (امثال و حکم ج 4).



واپسی . [ پ َ ] (ص نسبی ) آخری . آخرین . واپسین :
الهی به فریاد جانم رسی
در آن دم که باشد دم واپسی .

نزاری قهستانی (از دستورنامه چ روسیه ص 74).




کلمات دیگر: