کلمه جو
صفحه اصلی

ماترید

لغت نامه دهخدا

ماترید. [ ت ُ ] ( اِخ )دهی است در بخارا و از آن ده است ابومنصور مفسر سرآمد علمای حنفیه قدس سرهم. ( منتهی الارب ذیل «ت رد» ).

ماترید. [ ت ُ ] ( اِخ ) محله ای است به سمرقند. ( منتهی الارب ). و آنرا ماتریت نیز گویند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( از الانساب سمعانی ). رجوع به ماتریت شود.

ماترید. [ ت ُ ] (اِخ ) محله ای است به سمرقند. (منتهی الارب ). و آنرا ماتریت نیز گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از الانساب سمعانی ). رجوع به ماتریت شود.


ماترید. [ ت ُ ] (اِخ )دهی است در بخارا و از آن ده است ابومنصور مفسر سرآمد علمای حنفیه قدس سرهم . (منتهی الارب ذیل «ت رد»).



کلمات دیگر: