کلمه جو
صفحه اصلی

ماءالزجاج

لغت نامه دهخدا

ماءالزجاج. [ ئُزْ زُ ] ( ع اِ مرکب ) مسحقونیا. ( فهرست مخزن الادویه )( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). زبدالقواریر. کف آبگینه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کفی که چون شیشه را ذوب کنند در بالای آن پدید می آید. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: