تشکیک یک کاتِگوری یا مقوله یا لفظ و یا یک مفهوم تاریک است که در حکمت مشاییان و اشراقیان و متعالیه صدرایی و نهایه طباطبایی مورد استعمال و استفاده بوده و هنوز هم در بین حکیمان و عارفان فارسی زبان ایرانی عصر جدید مورد مصرف قرار دارد و تاکنون نوری بر پیکره ظلمانی آن تابیده نشده است. باورمندان به اصالت وجود و تشکیک وجود می گویند که وجود یک حقیقت واحد و بیکران می باشد و علیرغم وحدت، مشکک یا مدرج هم می باشد و منظورشان از مشکک بودن همان شدت و ضعف است و آن به این معنا که هرچقدر به سمت واجب الوجود یا مبداء المبادی یا ذات اقدس نگاه کنیم ، وجود شدت می یابد و درخشندگی نور افزایش می یابد و هر چقدر به سمت مقابل آن نگاه کنیم از شدت و حِدت وجود و درخشش نور کاسته میشود و ضعیف میگردد تا به رسیم به هیولای اولا که در نهایت ضعف و نقصان به سر می برد. به زبان ساده تر حکیمان بزرگوار مسلمان عربی - فارسی زبان ایرانی برای وجود دو حد قائل اند ؛ یکی ذات خداوند در بالا ترین حد و دیگری هیولای اولا در پایین ترین حد و مرز. این درجه بندی از دیدگاه آن بزرگواران به این معناست که وجود حقیقی و واحد خداوند متعال در بخش سر و بالا روشن و درخشان و کامل و در بخش پا و پایین تاریک و ظلمانی و ناقص تمام است. در این زمینه از کاتِ گوری ها یا مقولات دیگری هم استفاده می کنند، از قبیل : مفهوم و مصداق. منظورشان از مصداق ( که گویا خود یک مفهوم نباشد ) کلیه موجودات زنده و غیر زنده کثیره در خارج از ذهن انسان که بصورت واقعی و عینی وجود دارند. و منظورشان از مفهوم یا مفاهیم موجودات ذهنی می باشند که در خارج از ذهن انسان وجود ندارند. بطور مثال : یک درخت یک مصداق است و کلمه درخت یک مفهوم ذهنی که هم میتواند از نوک قلم جاری شود و روی یک کاغذ نوشته شود و یا بر زبان جاری گردد و به صوت تبدیل شود و در فضا پخش گردد و احیانا به سمع یک مخاطب برسد. کاتِگوری های وحدت و کثرت و عدم امکان اجتماع نقیضین یا همزیستی دختر و پسر و یا زن و مرد باهم ، هم توسط آن بزرگواران و پیشتازان روشن نمودن اندیشه انسانی مورد استعمال و استفاده و مصرف بوده و هنوز هم هست. میفرمایند که یک چیز واحد در عین حال نمی تواند کثیر هم باشد. زیرا اگر چنین باشد آنگاه طرفین ضد و نقیض با همدیگر رقیق و همسر و هم دم و هم رقص و هم آواز خواهند شد. قائل بودن به دو حد بالا و پایین برای وجود واحد و حقیقی و عینی ؛ یکی کامل و دیگری ناقص هیچگونه اشکالی ندارد مشروط به اینکه واجب الوجود را از هیولای اولی جدا نکنند و آنرا چیزی دیگری غیر از وجود خداوند نپندارند که یک خطای بزرگ منطقی و حکمی خواهد بود. زیرا ارتکاب این خطا منجر به ثنویت میشود و آن به این معنا که وجود واحد و حقیقی به دو نوع وجود تبدیل خواهد شد؛ یکی الهی و دیگری اهریمنی. از طرف دیگر حکیمان مسلمان ایرانی در بررسی اصالت وجود و تشکیک آن، جنبه های دیگر خداوند یعنی قدرت ، دانش ، حکمت ، آگاهی ، افکار ، احساسات، خیالات ، اندیشه ، ذهنیت ، فهم و عقل مطلق و بیکران خداوند را از قلم می اندازند و فقط به ذات او می چسبند. ذات خداوند چیز دیگری نیست غیر از نام او به زبان خود او. خداوند قادر است که وجود واحد و بیکران خودرا هر طوری که بخواهد تغییر دهد و کثرات بیشماری را از آن ایجاد کند. بطور مثال میتواند یک ذره ناچیز از وجود خودرا به یک بُز و یک ذره ناچیز دیگر را به یک میش تبدیل نماید. آیا چنین کاری از حیطه قدرت و علم و حکمت خداوند خارج است؟ در زمینه تشکیک وجود گویا حکیمان مسلمان به این فکر و اندیشه بوده اند و می باشند که عده انگشت شماری از موجودات انسانی را از قبیل انبیاء و اولا و معصومین و حکیمان و عارفان را شدید الوجود و نزدیک به درگاه کبریایی و عرش قلمداد کنند و بقیه را ضعیف الوجود و نزدیک به هیولای طبیعت و فرش. ماشاالله هزار و یک ماشاالله به این خجستگان، فرهیختگان ، نوابغین ادهار ( جمع دهر ) و شمع ها و چراغ ها و انوار و مدافعین دین و یوغ شریعت .
بقول حاجی رحمه الله: والحاصل
خداوند متعال وجود واحد حقیقی خودرا با آگاهی و اطمینان و یقین مطلق به کثرت رسانده است و موجودات کثیره را بیشتر از وجود خود دوست دارد و به آنها عشق می ورزد. برای انسان پنج سرنوشت جنسی و عشقی تعیین نموده و هر انسانی را از یک خانواده ده عضویی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن در سطح کمال و در یک سن برابر و معتدل ( احتمالا چهل سالگی ) از وجود خویش آفریده و به آنها حیات محض بخشیده است. یک زوج مرکب از یک زن و مرد با بدن مادی محض ( همراه با بذر روحی ) و یک زوج مرکب از یک زن و مرد با بدن روحی محض ( همراه با بذر مادی ) و سه زوج ؛ دوبار هم جنس به شکل مرد - مرد ؛ زن - زن هرکدام با بدن های روحی محض ( با بذر مادی ) و یک بار غیر همجنس به شکل : مرد - زن هرکدام با بدن های روحی محض ( با بذر مادی ) .
هرکدام از آن افراد انسانی دارای یک نفس یا یک خویشتن مجرد و فهم و عقل محض و خاص و ویژه می باشند و بعد از خلق شدن بطور جاودانه باقی خواهند ماند. در طول سفر خلقت و آفرینش همیشه سه بار بطور زوجی و چهار بار بطور انفرادی در عوالم هفتگانه شهودی و بیشمار به ظهور می رسند و حیات های واقعی و عینی کوتاه مدت خودرا تجربه می کنند و در پایان سفر دوباره بطور همزمان به ظهور می رسند و حیات محض اولیه را از نو آغاز می کنند. خلاصه اینکه وجود خداوند شدید و ضعیف نیست بلکه دارای هفت مرتبه هم ارز و هم ارزش می باشد و هرکدام از این مراتب اصلی دارای مراتب فرعی یا لایه های بسیار می باشند که هرکدام از این لایه ها در برگیرنده مجموعه بیشماری از اسماء و صفات الهی می بوده و همگی هم ارز و هم ارزش، اما همیشه دارای دو حد کامل و ناقص و هرکدام از طریق مه بانگ های هفتگانه به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خود در قالب یک عالم شهودی به ظهور می رسند. ترتیب و نوبت ظهور از لایه پایین و ناقص آغاز میگردد و با ظهور آخرین لایه کامل سفر خلقت خاتمه پیدا می کند. ناقص بودن اسماء و صفات در یک لایه ناقص به معنای کم ارزش بودن آنها نسبت به اسماء و صفات در لایه کامل نمی باشد.
بقول حاجی رحمه الله: والحاصل
خداوند متعال وجود واحد حقیقی خودرا با آگاهی و اطمینان و یقین مطلق به کثرت رسانده است و موجودات کثیره را بیشتر از وجود خود دوست دارد و به آنها عشق می ورزد. برای انسان پنج سرنوشت جنسی و عشقی تعیین نموده و هر انسانی را از یک خانواده ده عضویی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن در سطح کمال و در یک سن برابر و معتدل ( احتمالا چهل سالگی ) از وجود خویش آفریده و به آنها حیات محض بخشیده است. یک زوج مرکب از یک زن و مرد با بدن مادی محض ( همراه با بذر روحی ) و یک زوج مرکب از یک زن و مرد با بدن روحی محض ( همراه با بذر مادی ) و سه زوج ؛ دوبار هم جنس به شکل مرد - مرد ؛ زن - زن هرکدام با بدن های روحی محض ( با بذر مادی ) و یک بار غیر همجنس به شکل : مرد - زن هرکدام با بدن های روحی محض ( با بذر مادی ) .
هرکدام از آن افراد انسانی دارای یک نفس یا یک خویشتن مجرد و فهم و عقل محض و خاص و ویژه می باشند و بعد از خلق شدن بطور جاودانه باقی خواهند ماند. در طول سفر خلقت و آفرینش همیشه سه بار بطور زوجی و چهار بار بطور انفرادی در عوالم هفتگانه شهودی و بیشمار به ظهور می رسند و حیات های واقعی و عینی کوتاه مدت خودرا تجربه می کنند و در پایان سفر دوباره بطور همزمان به ظهور می رسند و حیات محض اولیه را از نو آغاز می کنند. خلاصه اینکه وجود خداوند شدید و ضعیف نیست بلکه دارای هفت مرتبه هم ارز و هم ارزش می باشد و هرکدام از این مراتب اصلی دارای مراتب فرعی یا لایه های بسیار می باشند که هرکدام از این لایه ها در برگیرنده مجموعه بیشماری از اسماء و صفات الهی می بوده و همگی هم ارز و هم ارزش، اما همیشه دارای دو حد کامل و ناقص و هرکدام از طریق مه بانگ های هفتگانه به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خود در قالب یک عالم شهودی به ظهور می رسند. ترتیب و نوبت ظهور از لایه پایین و ناقص آغاز میگردد و با ظهور آخرین لایه کامل سفر خلقت خاتمه پیدا می کند. ناقص بودن اسماء و صفات در یک لایه ناقص به معنای کم ارزش بودن آنها نسبت به اسماء و صفات در لایه کامل نمی باشد.