کلمه جو
صفحه اصلی

روبهقان

لغت نامه دهخدا

روبهقان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان از شهرستان شیراز واقع در 51هزارگزی شرق زرقان و 2هزارگزی راه فرعی بندامیر به سلطان آباد. در جلگه واقع است و آب و هوایی معتدل دارد. سکنه آن 682 تن است که مذهب تشیع دارندو به فارسی تکلم می کنند. آب آن از رودخانه کر تأمین می شود. محصولش غلات و برنج ، و شغل مردم زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

روبهقان، روستایی از توابع بخش کربال شهرستان خرامه در استان فارس ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان دهقانان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۱۴ نفر (۱۶۸خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

روبهقان از روبهگان می اید چون در قدیم بیشه زار بوده است و محیط زیست غنی داشته است از جانوار وحشی و به مرئر زمان در تلفظ روبهقان شده است

روبهقان چون مردمی در راه حق قدم بر می داشتند و مردمی مهمان نواز دارد

در بین روستاهای همجوار مردمی با تقوی و خدا پرستی مشهور بوده به معنایی رو به حقان معروف بوده است به همین دلیل روبهقان نامگذاری شده است

در بین روستاهای اطراف مردمی با تقوا ودین دار ی مشهور بودهبه همین دلیل رو به حقان نام گزاری شده در سالها ی درو که من یادم هست در ایام محرم روستاهای اطراف با هویت های سینه زنی برای تسلیت به این روستا می آمدند وجمعیت این روستا سادات بیشتری داشت


کلمات دیگر: