کلمه جو
صفحه اصلی

ابزارمند

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) صاحب افزار آنکه با ابزار کار کند پیشه ور استاد کار .

فرهنگ معین

( ~. مَ ) (ص مر. اِمر. ) پیشه ور، استادکار.

فرهنگ عمید

۱. کسی که به وسیلۀ ابزار کاری انجام می دهد.
۲. کارگری که با ابزار کار می کند.


کلمات دیگر: