کلمه جو
صفحه اصلی

هامراه

لغت نامه دهخدا

هامراه. ( ص مرکب ) ( از: هام ( = هم ) + راه ، مزید همراه ) به معنی همراه. رفیق. رفیق راه. رفیق سفر. ( از برهان ) ( از فرهنگ نظام ) ( از ناظم الاطباء ) :
سگ و گربه همسایه و هامراه
به دزدی شب و روز پویان به راه.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 226 ).

فرهنگ عمید

= همراه

همراه#NAME?



کلمات دیگر: