کلمه جو
صفحه اصلی

اتاوه

فرهنگ فارسی

اتاوت: باج، خراج، رشوه
۱ - ( اسم ) خراج مال دیوان پاره ۲ - پول آب پاره ای که جهت آب باج . باشد . ۳ - رشوت رشوه . ۴ - ( مصدر ) خراج دادن مال دیوان پرداختن باج دادن حاصل ماک دادن رشوه دادن .
نام شهری بهند

فرهنگ معین

(اِ وَ یا وِ ) [ ع . اتاوة ] (اِ. ) ۱ - خراج ، مال دیوان . ۲ - رشوه .

لغت نامه دهخدا

اتاوه. [ اِ وَ ]( ع اِ ) اِتاوَت. خراج. مال دیوان. پاره. باج : اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || پاره ای که جهت آب باشد. ( منتهی الارب ). || رشوت. رشوه. ( خلاص نطنزی ). ج ، اَتاوی ، اَتاوی ̍، اُتا، اتاوات. || ( مص ) خراج دادن. مال دیوان پرداختن. باج دادن. || حاصل ملک دادن. || رشوه ( رشوت ) دادن.

اتاوه. [ اَ وَ ] ( اِخ ) نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است ، 30500 تن سکنه دارد و درمعبر راه آهنی که به اﷲآباد منتهی میشود واقع است.

اتاوه . [ اَ وَ ] (اِخ ) نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است ، 30500 تن سکنه دارد و درمعبر راه آهنی که به اﷲآباد منتهی میشود واقع است .


اتاوه . [ اِ وَ ](ع اِ) اِتاوَت . خراج . مال دیوان . پاره . باج : اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || پاره ای که جهت آب باشد. (منتهی الارب ). || رشوت . رشوه . (خلاص نطنزی ). ج ، اَتاوی ، اَتاوی ̍، اُتا، اتاوات . || (مص ) خراج دادن . مال دیوان پرداختن . باج دادن . || حاصل ملک دادن . || رشوه (رشوت ) دادن .


فرهنگ عمید

۱. رشوه.
۲. باج، خراج.

دانشنامه عمومی

اِتاوه با جمعیت ۳۰۷٫۰۱۸ نفر در ایالت اوتار پرادش در کشور هند واقع شده است.
هند
فهرست شهرهای هند


کلمات دیگر: