(تَ )(مص ل . ) طالب بودن ، رابطه داشتن .
بازار داشتن
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
بازار داشتن:طالب بودن و مطلوب بودن
( ( عقل تو با خورد چه بازار داشت
حرص ترا بر سر اینکار داشت ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 353 . )
( ( عقل تو با خورد چه بازار داشت
حرص ترا بر سر اینکار داشت ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 353 . )
کلمات دیگر: