کلمه جو
صفحه اصلی

هاطری

لغت نامه دهخدا

هاطری. [ را ] ( اِخ ) قریه ای است در سه فرسخی جعفری نزدیک سامراء، پائین تکریت و پائین تر از هاطری دوراعلی معروف به ضربة واقع شده. بیشتر مردمش یهودی هستند و امروز هم ( قرن هفتم هجری ) جمله «مثل یهود هاطری میمانی » در بین مردم بغداد ضرب المثل است. ( از معجم البلدان چ 2 ج 2 ص 389 ).

هاطری. [ را] ( اِخ ) قریه ای است در زمین مَیسان مقابل مذار که باصفا و پاکیزه و دارای نخلستانهای بسیار و درختان و آبهای فراوان است. ( از معجم البلدان چ 2 ج 2 ص 389 ).

هاطری.[ را ] ( اِخ ) دهی است به سرمن رای. ( منتهی الارب ).

هاطری . [ را ] (اِخ ) قریه ای است در سه فرسخی جعفری نزدیک سامراء، پائین تکریت و پائین تر از هاطری دوراعلی معروف به ضربة واقع شده . بیشتر مردمش یهودی هستند و امروز هم (قرن هفتم هجری ) جمله ٔ «مثل یهود هاطری میمانی » در بین مردم بغداد ضرب المثل است . (از معجم البلدان چ 2 ج 2 ص 389).


هاطری . [ را] (اِخ ) قریه ای است در زمین مَیسان مقابل مذار که باصفا و پاکیزه و دارای نخلستانهای بسیار و درختان و آبهای فراوان است . (از معجم البلدان چ 2 ج 2 ص 389).


هاطری .[ را ] (اِخ ) دهی است به سرمن رای . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: