تعلق به
باز گو کردن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
نقل کردن، گفتن، شرح دادن، باز گو کردن، گزارش دادن
تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن، دوباره ساختن، باز گفتن، تکرار شدن، دوباره انجام دادن
تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن
تکرار کردن، تکرار و تاکید کردن، مکرر کردن، باز گو کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) تکرار کردن سخنی اعاده کردن مطلبی .
فرهنگ معین
(دَ )(مص م . ) روایت دوبارة مطلب .
لغت نامه دهخدا
بازگوکردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تکرار کردن سخنی را. || بروی کسی آوردن گناهی راکه از آن خجل و پشیمان است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
ایراد
دوباره گفتن
گفتن یک چیز
کلمات دیگر: