lightning
ابرنجک
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
(اَ رَ جَ ) (اِ. ) برق ، صاعقه .
لغت نامه دهخدا
ابرنجک. [ اَ رَ ج َ ] ( اِ ) برق :
صحرای بی نبات بر، از خشکی
گوئی که سوخته ست به ابرنجک.
صحرای بی نبات بر، از خشکی
گوئی که سوخته ست به ابرنجک.
دقیقی ( از اسدی ).
فرهنگ عمید
برق، رعدوبرق، صاعقه: صحرای بی نبات پر از خشکی / گویی که سوخته ست به ابرنجک (دقیقی: ۱۰۳ ).
کلمات دیگر: