کلمه جو
صفحه اصلی

جواهری


مترادف جواهری : جواهرفروش، زرگر، گوهرشناس، گوهری

برابر پارسی : گوهری، گوهر فروش، زرگری، زرگر، زر فروش

فارسی به انگلیسی

jeweller, jewelled

jeweller


فارسی به عربی

جواهری

عربی به فارسی

جواهر ساز , جواهر فروش , جواهري , گوهر فروش


سنگ شناس , گوهر شناس , منقوش روي سنگ , وابسته به سنگ هاي قيمتي


مترادف و متضاد

jeweler (اسم)
زرگر، جواهر فروش، جواهر ساز، جواهری، گوهر فروش

جواهرفروش، زرگر، گوهرشناس، گوهری


فرهنگ فارسی

منسوب بجواهر گوهر فروش ومراد از آن فروشنده مروارید و الماس و زمرد و لعل و مانند آنست .

لغت نامه دهخدا

جواهری. [ ج َ هَِ ] ( ص نسبی ) منسوب بجواهر. گوهرفروش ، و مراد از آن فروشنده مروارید و الماس و زمرد و لعل و مانند آنست. رجوع به جواهر شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جواهری (ابهام زدایی). جواهری ممکن است اسم برای اشخاص یا خاندان های ذیل باشد: • آل جواهری، خاندان علمی شیعی در قرن سیزدهم تا پانزدهم در عراق • شیخ جواد جواهری، از علمای سیاستمدار مجاهد شیعه عراق در قرن چهاردهم هجری• محمدمهدی جواهری، بزرگترین شاعر کلاسیک عراقی ایرانی تبار در نیمه قرن چهاردهم
...

پیشنهاد کاربران

طلافروشی بیاتی


کلمات دیگر: