مترادف تخطی کردن : تجاوز کردن، تعدی کردن، تخلف کردن، عدول کردن، تمرد کردن، سرپیچی کردن
تخطی کردن
مترادف تخطی کردن : تجاوز کردن، تعدی کردن، تخلف کردن، عدول کردن، تمرد کردن، سرپیچی کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ارتطم , اهن , تجاوز
مترادف و متضاد
حمله کردن، تخطی کردن، تجاوز کردن
رنجاندن، دلخور کردن، اذیت کردن، تخطی کردن، صدمه زدن، متغیر کردن
نقض کردن، تخلف کردن از، تخطی کردن
تخطی کردن، دست درازی کردن، دست اندازی کردن، تجاوز کردن
تخطی کردن، تجاوز کردن، تعدی کردن
تجاوز کردن، تعدی کردن، تخلف کردن، عدول کردن
تمرد کردن، سرپیچی کردن
۱. تجاوز کردن، تعدی کردن، تخلف کردن، عدول کردن
۲. تمرد کردن، سرپیچی کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گذشتن در گذشتن تجاوز کردن : (( تخطی از اوامر مکن . ) )
تجاوز و گذشتن از حد .
تجاوز و گذشتن از حد .
لغت نامه دهخدا
تخطی کردن. [ ت َ خ َطْ طی ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تجاوز کردن و گذشتن از حد.
پیشنهاد کاربران
پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن :
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
کلمات دیگر: