مترادف چپانی : ژنده پوشی، کهنه پوشی، بی سروپا، رند
چپانی
مترادف چپانی : ژنده پوشی، کهنه پوشی، بی سروپا، رند
مترادف و متضاد
۱. ژندهپوشی، کهنهپوشی
۲. بیسروپا، رند
فرهنگ معین
(چَ ) (اِ. ص . ) ۱ - کهنه پوش ، ژنده پوش . ۲ - رند بی سر و پا.
لغت نامه دهخدا
چپانی. [ چ َ/ چ َپ ْ پا ] ( ص ) مردم بی سروپا و کهنه پوش راگویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
سگ چپانیان بازارم
از بزرگان شهر بیزارم.
ز حسن جامه چه حاصل که یار جانی نیست.
بهرجا سحرساز و نکته پردازیست در عالم
ز عریانی بود در جامه رندان چپانی.
اگر در یزد و گر در ملک هندیم.
سگ چپانیان بازارم
از بزرگان شهر بیزارم.
؟ ( از آنندراج ).
بدانکه یار به از دلبری چپانی نیست ز حسن جامه چه حاصل که یار جانی نیست.
سیفی ( از آنندراج ).
|| غدار و حیله باز. ( ناظم الاطباء ). قلاش. ( فرهنگ شعوری ). رند. عیار. ژنده پوش : بهرجا سحرساز و نکته پردازیست در عالم
ز عریانی بود در جامه رندان چپانی.
وحشی ( از فرهنگ شعوری ).
بحمداﷲ که چپانی و رندیم اگر در یزد و گر در ملک هندیم.
فوقی یزدی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. کهنه پوش، ژنده پوش.
۲. رند و بی سروپا.
۲. رند و بی سروپا.
کلمات دیگر: