برابر پارسی : زیر نگر گرفتن
تحت نظر گرفتن
برابر پارسی : زیر نگر گرفتن
فارسی به انگلیسی
watch
فرهنگ فارسی
( مصدر ) زیر نظر گرفتن مراقبت کردن .
پیشنهاد کاربران
توی کوک کسی یا چیزی رفتن ؛ او را انتقاد کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . درباره ٔ کسی یا چیزی دقت کردن و او را تحت نظر قراردادن یا درباره اش به تفکر و تعمق پرداختن. ( فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ) .
کلمات دیگر: