کلمه جو
صفحه اصلی

چال افتادن


مترادف چال افتادن : گود شدن، فرو رفتن گونه

فارسی به انگلیسی

dimple

مترادف و متضاد

گود شدن، فرو رفتن (گونه)


فرهنگ فارسی

گود افتادن . گود شدن . یا گود شدن چشم ها .

لغت نامه دهخدا

چال افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) گودافتادن. گود شدن. || گود شدن چشم ها، در تداول عوام گویند: چشمهاش یک بند انگشت چال افتاده.

پیشنهاد کاربران

چال افتادن : گود افتادن، گود افتادن . در متن زیر چال گونه منظور است .
چال گونه به حالت فرو رفتگی گفته می شود که هنگام خندیدن، صحبت کردن و لبخند زدن بر روی گونه هایبعضی افراد ایجاد می شود. این حالت صورت در نظر اغلب افراد زیبا و دلنشین محسوب می شود. این حالت که در اثر برخی تغییرات در ساختار عضلات صورت افراد رخ می دهد، اگر چه غیر طبیعی است ولی منجر به زیبایی در چهره افراد می گردد. بنابراین افراد زیادی تمایل دارند که هنگام خنده لپ آنها چال داشته باشد.
( ( دختر میز سوم لبخند زدو روی گونه های گوشتالو چال افتاد. "آقای زرجو دوبار تلفن کردند. وصل کردم به خانم مساوات. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 8 . ) )


کلمات دیگر: