کلمه جو
صفحه اصلی

باهنر


مترادف باهنر : هنرمند، هنرور ، هنردار

متضاد باهنر : بی هنر

فارسی به انگلیسی

artist, artistic

artist, artistic, ingenious, skilled


فارسی به عربی

فنی

مترادف و متضاد

talented (صفت)
مستعد، باهنر، نعمت خدا داده، خوش طبع، خوش ذوق، خوش قریحه، درون داشت

artistic (صفت)
هنرمندانه، باهنر، مانند هنرپیشه و هنرمند

هنرمند، هنرور ≠ بی‌هنر


۱. هنرمند، هنرور ≠ بیهنر
۲. هنردار


فرهنگ فارسی

( صفت ) دارند. هنر هنرمند مقابل بی هنر .

لغت نامه دهخدا

باهنر. [هَُ ن َ ] ( ص مرکب ) که هنر دارد. هنرمند. صاحب هنر. هنرور. هنری :
برادر بدش چند و چندی پسر
ز بیگانگان آنکه بد باهنر.
فردوسی.
بیاورد فرزانگان را پدر
بدان تا شود نامور باهنر.
فردوسی.
|| لایق. قابل. متصف به صفات خوب هنری : دلاورترین اسبان کمیت است... و باهنرتر سمند. ( از نوروزنامه ). و رجوع به هنر شود.

فرهنگ عمید

دارای هنر، هنرمند.

دانشنامه عمومی

باهنر ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد:
محمدجواد باهنر دومین نخست وزیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود
محمدرضا باهنر نماینده مجلس از دور دوم تا کنون
ناصر باهنر فرزند محمدجواد باهنر

باهنر (نام خانوادگی). باهنر نامی خانوادگی است برای افرادی از جمله:
محمدجواد باهنر، دومین نخست وزیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی
محمدرضا باهنر، نماینده مجلس شورای اسلامی در همه دوره ها بجز دوره اول و ششم
ناصر باهنر، استاد دانشگاه امام صادق
یونس باهنر بازیکن سابق و مربی کنونی فوتبال

پیشنهاد کاربران

هنر جو . هنر مند . هنر کار . هنر باز


کلمات دیگر: