مترادف جنگاوری : جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت
جنگاوری
مترادف جنگاوری : جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت
فارسی به انگلیسی
warfare
مترادف و متضاد
جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت
نزاع، جنگ، محاربه، زد و خورد، جنگاوری
فرهنگ فارسی
جنگجویی دلیری شجاعت .
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) شجاعت .
لغت نامه دهخدا
جنگاوری. [ ج َ وَ ] ( حامص مرکب ) جنگجویی. دلیری. شجاعت.نبرد و پیکار و مبارزت. ( ناظم الاطباء ) :
دو مرغ دلاور در آن داوری
زمانی نمودند جنگاوری.
که جنگاوری بر دو نوع است و بس.
دو مرغ دلاور در آن داوری
زمانی نمودند جنگاوری.
نظامی.
ندیدم به مردانگی چون تو کس که جنگاوری بر دو نوع است و بس.
سعدی.
فرهنگ عمید
=جنگجویی
جنگجویی#NAME?
کلمات دیگر: