مترادف تبه روزگار : بدبخت، بدروزگار، شوربخت، مفلوک
تبه روزگار
مترادف تبه روزگار : بدبخت، بدروزگار، شوربخت، مفلوک
فرهنگ فارسی
تبه روز تباه روز که روزگارش تباه باشد .
لغت نامه دهخدا
تبه روزگار. [ ت َب َه ْ ] ( ص مرکب ) تبه روز. تباه روز؛ که روزگارش تباه باشد. رجوع به تباه و تبه و دیگر ترکیبهای آن شود.
فرهنگ عمید
۱. بد روزگار، پریشان روزگار، بدبخت، تیره روز.
۲. ظالم، ستم کار.
۲. ظالم، ستم کار.
کلمات دیگر: