کلمه جو
صفحه اصلی

جماز


مترادف جماز : تندپا، تندرو، سریع، سریع السیر، جمازه، شترتندرو

فارسی به انگلیسی

swift-footed

مترادف و متضاد

fast (صفت)
سفت، تند، سریع، سرزنده، سبک، رنگ نرو، سریع السیر، تندرو، با وفا، فوری، جماز، عجول، جلد و چابک

تندپا، تندرو، سریع، سریع‌السیر


جمازه، شترتندرو


۱. تندپا، تندرو، سریع، سریعالسیر
۲. جمازه، شترتندرو


فرهنگ فارسی

دونده، تندرو، شتابنده، شخص تندرو، شترتیزرو
( اسم ) سرخس نر
محمد بن عمر و بن حماد بن عطائ بصری مکنی به ابو عبدالله شاعری است ادیب هرزه درای از موالی بنی تمیم . وی در عهد هارون و متوکل عباسی در بغداد بود .

فرهنگ معین

(جَ مّ ) [ ع . ] (ص . ) تندرو، سریع السیر.

لغت نامه دهخدا

جماز. [ ج َم ْ ما ] (ع ص ) تندرو. (فرهنگ فارسی معین ).
- بعیر جماز ؛ شتر بسیار تیز. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) :
متواتر شده است نامه ٔ فتح
گشته ره پر مرتب و جماز.

فرخی .


- حمار جماز ؛ خر جهنده . (منتهی الارب ).

جماز. [ ج َم ْ ما ] ( ع ص ) تندرو. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بعیر جماز ؛ شتر بسیار تیز. ( ازاقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) :
متواتر شده است نامه فتح
گشته ره پر مرتب و جماز.
فرخی.
- حمار جماز ؛ خر جهنده. ( منتهی الارب ).

جماز. [ ج َم ْ ما ] ( اِخ ) بنوجماز جماعتی هستند. از جمله کعب و سعد و حرث که از صحابیانند. ( از لباب الانساب ).

جماز. [ ج َم ْ ما ] ( اِخ ) محمدبن عمروبن حمادبن عطاء بصری مکنی به ابوعبداﷲ شاعری است ادیب هرزه درای از موالی بنی تمیم. وی در عهد هارون و متوکل عباسی در بغداد بود. نوادری از او نزد متوکل نقل شد تا ملاقاتش را خواستار گردید. وی در حضور متوکل اشعاری خواند. رجوع به تاریخ بغداد ج 3 ص 125 و ریحانة الادب ج 1 ص 274 و لباب الانساب ج 1 ص 235 و ادب الجاحظ و البیان و التبیین ج 2 ص 84 و ج 3 ص 86 شود.

جماز. [ ج َم ْ ما ] (اِخ ) بنوجماز جماعتی هستند. از جمله کعب و سعد و حرث که از صحابیانند. (از لباب الانساب ).


جماز. [ ج َم ْ ما ] (اِخ ) محمدبن عمروبن حمادبن عطاء بصری مکنی به ابوعبداﷲ شاعری است ادیب هرزه درای از موالی بنی تمیم . وی در عهد هارون و متوکل عباسی در بغداد بود. نوادری از او نزد متوکل نقل شد تا ملاقاتش را خواستار گردید. وی در حضور متوکل اشعاری خواند. رجوع به تاریخ بغداد ج 3 ص 125 و ریحانة الادب ج 1 ص 274 و لباب الانساب ج 1 ص 235 و ادب الجاحظ و البیان و التبیین ج 2 ص 84 و ج 3 ص 86 شود.


فرهنگ عمید

شتر تیزرو.

جدول کلمات

تندرو ، دونده

پیشنهاد کاربران

تیزرو

جماز
حرکت تند شتر که شخصی هم معمولا سوار بر آن باشد و حرکت شتر به نحوی هست که نزدیک به دویدن باشد یعنی راه رفتن سریع که معمولا حالت گهواره پیدا می کند


کلمات دیگر: