کلمه جو
صفحه اصلی

باهمت


مترادف باهمت : بخشنده، سخاوتمند، سخی، کریم ، بااراده

متضاد باهمت : بی همت، بی اراده

مترادف و متضاد

۱. بخشنده، سخاوتمند، سخی، کریم ≠ بیهمت
۲. بااراده ≠ بیاراده


فرهنگ فارسی

همت دار دارای همت

لغت نامه دهخدا

باهمت.[ هَِ م ْ م َ ] ( ص مرکب ) که همت دارد. دارای همت بلند. جوانمرد. باسخاوت. ( ناظم الاطباء ) : مرد باهمت را فقر عذابی است الیم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389 ). رجوع به همت شود.

پیشنهاد کاربران

راد


کلمات دیگر: