کلمه جو
صفحه اصلی

پرحاصل


مترادف پرحاصل : پربار، پرثمر، سودآور، پرمحصول، حاصلخیز

متضاد پرحاصل : بی حاصل

فارسی به انگلیسی

fertile, rich


fertile


مترادف و متضاد

پربار، پرثمر ≠ بی‌حاصل


سودآور


پرمحصول، حاصلخیز


productive (صفت)
تولید کننده، پربار، حاصلضرب، مولد ثروت، پر حاصل

۱. پربار، پرثمر
۲. سودآور
۳. پرمحصول، حاصلخیز ≠ بیحاصل


فرهنگ فارسی

( صفت ) که میوه و بار بسیار آورد پر بر پر بار .

لغت نامه دهخدا

پرحاصل. [ پ ُ ص ِ ] ( ص مرکب ) ( درخت ، زمین... ) که بسیار بار آورد. که بسیار حاصل آورد. که بسیار بر دهد.

فرهنگ عمید

۱. پربار، پُربَر.
۲. درخت یا زمین که حاصل بسیار بدهد.


کلمات دیگر: