مترادف جانکاه : جانسوز، جانگداز، جگرخراش، دلخراش، دلگداز، رنج آور، مولم
متضاد جانکاه : جان پرور
جانکاه
مترادف جانکاه : جانسوز، جانگداز، جگرخراش، دلخراش، دلگداز، رنج آور، مولم
متضاد جانکاه : جان پرور
فارسی به انگلیسی
grueling, severe, excruciating, serious, gnawing, insidious, painful, evil, vicious
gnawing, insidious, painful
مترادف و متضاد
جانسوز، جانگداز، جگرخراش، دلخراش، دلخراش، دلگداز، رنج‌آور، مولم ≠ جان‌پرور
فرهنگ فارسی
(ادبی) جان فرسا، طاقت فرسا
( صفت ) ۱- آنکه جان را بکاهد. ۲- آنکه روح را خسته کند. ۳- مولم رنج آور .
فرهنگ معین
(ص فا. ) بسیار رنج دهنده .
لغت نامه دهخدا
جانکاه. ( نف مرکب ) آنکه جان را بکاهد. ( آنندراج ). هرچه جان را بکاهد و روح را خسته کند. دلگیر. جگرسوز. مولم. ( ناظم الاطباء ). مقابل جانفزا :
گرفته سرشان سرسام و جسمشان ابرص
ز سام ابرص جانکاه تر بزهر جفا.
گرفته سرشان سرسام و جسمشان ابرص
ز سام ابرص جانکاه تر بزهر جفا.
خاقانی.
- غمی جانکاه ؛ اندوهی جانفرسای و جانسوز.فرهنگ عمید
آنچه روح و روان را بیازارد، رنج دهنده.
پیشنهاد کاربران
رنج دهنده
غم انگیز - غم جانفرسا - غم جانسوز وبی نهایت سنگین وبسیار سرسام اور
کلمات دیگر: