کلمه جو
صفحه اصلی

پخمه


مترادف پخمه : ابله، بی عرضه، چلمن، خرفت، دنگ، کودن، گول

متضاد پخمه : زرنگ

فارسی به انگلیسی

clod, doltish, half-witted, idiot, ignoramus, nincompoop, ninny, oafish, obtuse, simpleton, slow-witted, stupid, thickhead, unintelligent, witless


shiftless, stupid


stupid, gawky, clod, doltish, half-witted, idiot, ignoramus, nincompoop, ninny, oafish, obtuse, simpleton, slow-witted, thickhead, unintelligent, witless, dumb, gormless, knucklehead, thick, dumbbell, dummy, dweeb, schlemiel, schmo, shiftless

مترادف و متضاد

ابله، بی‌عرضه، چلمن، خرفت، دنگ، کودن، گول ≠ زرنگ


فرهنگ فارسی

کودن، کم عقل، کندفهم، کم هوش، کودنی، کم هوشی
( صفت ) شخص کودن و نفهمبی عرضه ساده ابله پیه چلمن غبی : ( این مردهای بی نور و پخمه برای زندگانی حاجی های بازار بزارها ... مناسب ترند . ) ( دشتی . )

فرهنگ معین

(پَ مِ ) (ص . ) (عا. ) ساده لوح ، بی عرضه .

لغت نامه دهخدا

پخمه. [ پ َ م َ / م ِ ] ( ص ) ساده. غَبی . پَپه. چُلمَن : بچه پخمه است.

فرهنگ عمید

کودن، کم عقل، کندفهم، کم هوش.

دانشنامه عمومی

پخمه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد.
پخمه (فیلم ۱۳۵۱)
پخمه (فیلم ۱۹۸۰)

پیشنهاد کاربران

پَخمَه. در گویش یزدی به هر فرد بی عرضه گویند

پَخمَه در گویش یزدی به شخص تنبل و بی تحرک گفته میشود

شاسگول!

پله باضمه اول وکسره اخر


کلمات دیگر: