<hr> <b>مترادف بچه پس انداختن</b> : بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن <br>

مترادف بچه پس انداختن : بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن

<p>بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن</p>

بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن

مترادف و متضاد

<div class="boxBd boxLtr"><l w="procreate">procreate</l></div>

فارسی به انگلیسی

زاییدن بی حساب و رها کردن فوری فرزند در جامعه ، بدون تربیت ( در اینجا ، واژه ی افتادن ، نشانه ی سرعت نا خواسته ناشی از زمان بندی نکردن فصول زندگی در ورود فرزند ، بدون طی مراحل عادی و زمانبر زندگی را اعلام میکند ) .<br>

زاییدن بی حساب و رها کردن فوری فرزند در جامعه ، بدون تربیت ( در اینجا ، واژه ی افتادن ، نشانه ی سرعت نا خواسته ناشی از زمان بندی نکردن فصول زندگی در ورود فرزند ، بدون طی مراحل عادی و زمانبر زندگی را اعلام میکند ) .

بچه پس انداختن

فارسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

پیشنهاد کاربران