کلمه جو
صفحه اصلی

پرچانگی


مترادف پرچانگی : پرحرفی، پرگویی، روده درازی، وراجی

متضاد پرچانگی : کم حرفی

فارسی به انگلیسی

loquacity

مترادف و متضاد

پرحرفی، پرگویی، روده‌درازی، وراجی ≠ کم‌حرفی


فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی پرچانه پرگویی .

لغت نامه دهخدا

پرچانگی. [ پ ُ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) پرگوئی. حالت و چگونگی پرچانه.
- پرچانگی کردن ؛ بسیار گفتن. زنخ زدن.

فرهنگ عمید

پرگویی، بسیارگویی.

واژه نامه بختیاریکا

سر هدهد خوردن

پیشنهاد کاربران

به چانه افتادن ؛ پرحرفی کردن.


کلمات دیگر: