پایندگی. [ ی َ دَ / دِ ] ( حامص ) خُلُود. بقاء. ابدیّت. دوام. دیمومت. قیام. ( مهذب الاسماء ) :
دانی که پسر باشد پایندگی تن
گیتی چو تن است او بمثل همچو سرآمد
در خانه نشاید شدن الا بره در
در خانه اقبال و سعادت چو درآمد.
قطران.
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست.
مولوی.
|| قیمومت.