گیاهی است مانند ترب بسیار بدبو
( اسم ) آنکه بد میراند ( اسب یا وسیل. نقلیه را ) مقابل نیک ران .
آنکه ران وی زشت و بد باشد یا ران بد .
( اسم ) آنکه بد میراند ( اسب یا وسیل. نقلیه را ) مقابل نیک ران .
آنکه ران وی زشت و بد باشد یا ران بد .
بدران . [ ب َ ] (نف مرکب ) بدراننده . (برهان قاطع). آنکه بد می راند (اسب یا وسیله ٔ نقلیه را). مقابل نیک ران . (فرهنگ فارسی معین ).
بسحاق اطعمه (از انجمن آرا).
بدران . [ ب َ ] (ص مرکب ) آنکه ران وی زشت و بد باشد. (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) ران بد. (برهان قاطع).