سرابستان. [ س َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که باغ داشته باشد. ( آنندراج ). بعربی حدیقه یعنی باغی که گرد آن دیوار کشند. ( مجموعه مترادفات ص 134 ) :
از عبیر و عنبر و از مشک و لاد و داربوی
در سرابستان ما اندر خزان میدار بند.
کسایی.
بالاء قرمیسین جایها ساخته بود تا بکنار رود بزرگ از سرابستانها و باغها بتابستان مقام ساختی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 107 ).
مگر طوبی سر آمد در سرابستان جان من
که بر هر شعبه ای مرغی شکرگفتار می بینم.
سعدی.