کلمه جو
صفحه اصلی

رواوه

لغت نامه دهخدا

( رواوة ) رواوة. [ رُ وَ ] ( اِخ ) موضعی است در کوههای مُزَیْنة. ابن السکیت گوید:رواوة و المنتضی و ذوالسلائل نام چند وادی است که بین فُرْع و مدینه قرار دارند. کثیر گوید :
و غیّر آیات ببرق رواوة
تنائی اللیالی و المدی المتطاول.
( از معجم البلدان ).
و ابن هرمة در بیت ذیل برای ضرورت وزن رواوة را مثنی آورده است و این معمول شعر است :
حی الدیار بمنشد فالمنتضی
فالهضب هضب رواوتین الی لأی.
( از معجم البلدان چ 1957 م. ).

رواوه. [ رَ وَ / وِ] ( اِ ) رباب را گویند، و آن سازی است مشهور و معنی ترکیبی آن آواز حزین برآورنده است ، چه رو، آواز حزین و آوه برآورنده صدا و ندا باشد. ( برهان قاطع ). و آنرا معرب کرده ، رباب گفته اند که معروف است و نام بعضی نهاده اند مانند رباب و ربابه. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آلتی از موسیقی که رباب نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). شاشنگ. شاشک. شارشک. رجوع به رباب و شاشنگ شود.

رواوه . [ رَ وَ / وِ] (اِ) رباب را گویند، و آن سازی است مشهور و معنی ترکیبی آن آواز حزین برآورنده است ، چه رو، آواز حزین و آوه برآورنده ٔ صدا و ندا باشد. (برهان قاطع). و آنرا معرب کرده ، رباب گفته اند که معروف است و نام بعضی نهاده اند مانند رباب و ربابه . (آنندراج ) (انجمن آرا). آلتی از موسیقی که رباب نیز گویند. (ناظم الاطباء). شاشنگ . شاشک . شارشک . رجوع به رباب و شاشنگ شود.


رواوة. [ رُ وَ ] (اِخ ) موضعی است در کوههای مُزَیْنة. ابن السکیت گوید:رواوة و المنتضی و ذوالسلائل نام چند وادی است که بین فُرْع و مدینه قرار دارند. کثیر گوید :
و غیّر آیات ببرق رواوة
تنائی اللیالی و المدی المتطاول .

(از معجم البلدان ).


و ابن هرمة در بیت ذیل برای ضرورت وزن رواوة را مثنی آورده است و این معمول شعر است :
حی الدیار بمنشد فالمنتضی
فالهضب هضب رواوتین الی لأی .

(از معجم البلدان چ 1957 م .).



فرهنگ عمید

= رباب

رباب#NAME?



کلمات دیگر: