( بر آمیختن ) ممزوج کردن مخلوط کردن .
برامیختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( برآمیختن ) برآمیختن. [ ب َ ت َ] ( مص مرکب ) ممزوج کردن. مخلوط کردن. آمیختن. درهم کردن. تخلیط. ( دهّار ). اختلاط. رجوع به آمیختن شود.
فرهنگ عمید
( برآمیختن ) = آمیختن
پیشنهاد کاربران
یکی شدن
با تو بر آمیختنم آرزوست
وز همه کس وحشت و بیگانگی
سعدی
با تو بر آمیختنم آرزوست
وز همه کس وحشت و بیگانگی
سعدی
کلمات دیگر: