( صفت ) ۱ - کسی که چیز های متعفن و پست پزد و فروشد ( مانند شکنبه و روده ) : اوستاد تمام گنده پزان. ۲ - آنکه بد پزد .
گنده پز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنده پز. [ گ َ دَ / دِ پ َ ] ( نف مرکب ) آنکه چیزهای پست و متعفن پزد، چون شکنبه و روده و امثال آن. || آنکه بد پزد :
اوستاد تمام گنده پزان.
هر گنده پزی را گنده خوری است . ( از شاهد صادق )، نظیر: هر گنده خوری را گنده پزی می باید. ( از مجموعه امثال چ هند ) ( امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1973 ).
رجوع به گنده پزی شود.
اوستاد تمام گنده پزان.
شیخ بهائی.
- امثال :هر گنده پزی را گنده خوری است . ( از شاهد صادق )، نظیر: هر گنده خوری را گنده پزی می باید. ( از مجموعه امثال چ هند ) ( امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1973 ).
رجوع به گنده پزی شود.
فرهنگ عمید
کسی که چیزهای گندیده و پست بپزد.
کلمات دیگر: