( اسم ) داد و فریاد غوغا.
جیر و ویر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جیر و ویر. [ رُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) طعامی که از روده سرخ کرده و جگر گوسفند و پیازداغ کنند و فقرا آنرا نانخورش سازند. جغوربغور. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ( اِ صوت ) در تداول ، سر و صدا: جیر و ویر کردن ؛ سر و صدا راه انداختن. داد و بیداد، هیاهو کردن. || حکایت صوت گنجشکان بسیار در یکجا.
فرهنگ عمید
۱. دادوفریاد.
۲. سروصدا.
۲. سروصدا.
گویش مازنی
/jiro vir/ از اصوات – صدای پرندگان کوچک مانند: گنجشک
کلمات دیگر: