کلمه جو
صفحه اصلی

کرنبا

فرهنگ فارسی

( اسم ) آش کلم .
نوعی از ساز و ابزار درود گران است و باین معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است .

لغت نامه دهخدا

کرنبا. [ ک َ ن َ ] (اِخ ) جایی است از نواحی اهواز. (از معجم البلدان ).


کرنبا. [ ک َرَم ْ ] ( اِ مرکب ) کرنب با. ( ذخیره خوارزمشاهی ). آش کلم را گویند چه اصل آن «کرنب با» است و «با» بمعنی آش باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). آش کلم. ( ناظم الاطباء ) : و غذای سمانی و عدس و غوره و انار و آن اسکبا و کرنب با موافق تر باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

کرنبا. [ ک ُ رِم ْ ] ( اِ ) نوعی از ساز و ابزار درودگران است و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

کرنبا. [ ک َ ن َ ] ( اِخ ) جایی است از نواحی اهواز. ( از معجم البلدان ).

کرنبا. [ ک َرَم ْ ] (اِ مرکب ) کرنب با. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آش کلم را گویند چه اصل آن «کرنب با» است و «با» بمعنی آش باشد. (آنندراج ) (برهان ). آش کلم . (ناظم الاطباء) : و غذای سمانی و عدس و غوره و انار و آن اسکبا و کرنب با موافق تر باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).


کرنبا. [ ک ُ رِم ْ ] (اِ) نوعی از ساز و ابزار درودگران است و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

آش کلم.


کلمات دیگر: