گوپاره. [ گ َ / گُو رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) رمه گاو و خر. ( لغت فرس ص 467 ). گله گاومیش. ( رشیدی ) :
وای از آن آوا که گر گوپاره زآنجا بگذرد
بفکند نازاده بچه بازگیرد زاده شیر.
مزایاد آنکه این گوپاره را زاد.
وای از آن آوا که گر گوپاره زآنجا بگذرد
بفکند نازاده بچه بازگیرد زاده شیر.
منجیک ( از لغت فرس ).
نژاد دیو ملعونند یکسرمزایاد آنکه این گوپاره را زاد.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 98 ).