کلمه جو
صفحه اصلی

رنگناک

فرهنگ فارسی

رنگین ملون

لغت نامه دهخدا

رنگناک. [ رَ ] ( ص مرکب ) رنگین. ملون. رجوع به رنگین شود :
سنبل بخشایش از او تابناک
لاله آمرزش از او رنگناک.
عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

دارای رنگ، رنگین.


کلمات دیگر: