فغیاز. [ ف َغ ْ ] ( اِ ) عطا و بخشش. ( ازبرهان ). بغیاز. ( حاشیه برهان چ معین ) :
چو عقب بخشدی گزیت ببخش
هم بده شعر بنده را فغیاز.
چو عقب بخشدی گزیت ببخش
هم بده شعر بنده را فغیاز.
ابوالعباس.
|| به معنی شاگردانه هم هست و آن زری باشد که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. || به معنی مژده و نوید هم آمده. ( برهان ).