کلمه جو
صفحه اصلی

فریج

لغت نامه دهخدا

فریج. [ ف َ ] ( اِ ) رستنی و نباتی است که آن رااگر ترکی خوانند. ( برهان ). فریز. فریژ. فریژ. فژژ. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به این کلمات شود.

فرهنگ عمید

فریز#NAME?


= فریز

پیشنهاد کاربران

نوعی موسیقی است که برای کودکان ضرر دارد.


کلمات دیگر: